آدرینا جونآدرینا جون، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات قشنگ دختر خوشگلمون

قشنگترین حسم

سلام فرشته من همیشه میام بهت میگم دوست دارم و روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم گلم یه عکسی ازت دارم اولین عکس بدو تولدته این عکسو از روز اول روی صفحه موبایلم روی دستاپ و خلاصه باید روزی یه بار کمش نگاه کنم  این عکس گل دخترمه نمیدونم چه حسیه ولی با دیدن این عکس همیشه اشکام سرازیر میشه گلم خیلی این حسو دوست دارم عزیزم .. هیچ وقت لحظه ای که فرشته کوچولوی منو گذاشتن تو بغلم فراموشم نمیکنم بهترین لحظه ی زندگیم بود عزیزم با اینکه اون لحظه خیلی درد داشتم ولی با وجودت با حس کردنت همه چی رو فراموش کردم و فقط خدا رو به خاطر سالم بودن دخترم شکر میکردم وای وقتی دستای کوچولوتو دیدم همینطوری اشکای مامانی میومد .. خودت بعدا فیلمی که بابا...
12 تير 1391

جوجه کوچولوی مامانی

                 سلام آدرینا جونم جوجه کوچولوی من ... نازگل مامان دوست دارم هر روز بیامو از کاراهای شیرینت بگم داری روز به روز شیرین تر میشی گلم آدرینا جونم شیرینم خدا رو شکر میکنم که فرشته ای به شیرینی تو بهمون داده که زندگی منو بابایی رو قشنگ تر و زیباتر از قبل کرده خدا جونم ممنون و روزی هزار به خاطر وجودت شکر میکنم .. دخترکم دیگه کامل دمرو میشی و دوست داری این حرکتو و تو چند ثانیه میری رو دستات خیلی حواسم بهت باید باشه اخه خدایی نکرده دستت زیرت نمونه ...  خلاصه خیلی خوشت میاد گلم منو بابایی هم ذوق میکنیم.. مامی فدات شه ...
8 تير 1391

تولدت مبارک بابایی

بابایی تولدت مبارک......... امسال اولین سالی بو که آدرینا جونم تو تولد بابایی جونش بود . بهش تبریک گفت  یه هدیه خوکشل هم از طرف مامانی و آدری جون به بابایی داد تلافی روز پدرو در آوردیم خانم خوشگله .. بابایی آدرینا جون خیلی دوست داریممممممم                                      اینم عکسای خوشگل مشگل آدری جونم .. فرشته مامانی .. قلبونت بشم که عاشق دوربینی بلا خانم .. اینم در حال کشتی با بابایی بودی       &nb...
3 تير 1391

اولین سفر یه روزه دخملی

نانازم دیروز واسه اولین بار رفتیم خارج از شهر و همش دعا میکردم اذیت نشی تو گرما .. صبح زود حرکت کردیم و شما هم زود بیدار شدی و حاضر شدیم با خالجونای مامانی رفتی گلم ولی خیالم از این راحت بود که تو ماشین میخوابی خیلی دخمل خوبی بودی و اذیت نکردی و تو ماشین که خوابیدی رفته بودیم آبشار مجن واسه اولین بار یه خورده راهش طولانی بود ولی خیلی خوش گذشت شب هم که حرکت کردیم هوا بارونی شده بود مه بود رانندگی واسه بابایی سخت بود ولی خدا رو شکر رسیدیم راستی نازگلم حسابی هر سه تاییمون سوختیم با اینکه بیشتر تو چادر نگهت داشتم بازی سوختی الهیییییی  قربونت بشم .. قربونت بشم با اون نگاه آتلیه ایت ... ای دخمل ترسو وووو  از ...
30 خرداد 1391

عشق مامانی

                      سلام دوباره به نازگلم دارم تلافنی غیبتامو واست میکنم و تند تند وبتو آپ میکنم .. هر روز داری شیرین تر و دوست داشتنی تر میشی واسم خانم بلا مهربون مامان و خوش خنده مامان خیلی دوست دارم .. شیطون من دیگه باهوش شدی و عاشق تی وی دیدنی و بزارمت تو نی نی لالای واسه خودت تی وی ببینی و دستو پا بزنی و از اون جیغهای عروسکی نازت بزنی خیلی ذوق میکنم که میبینم دخترم بزرگ شده ...                         ...
30 خرداد 1391

تولد خالجون نیکتا

سلام گل مامان الهی فدات شم خیلی وقته نتونستم بیام وبتو آپ کنم تقصیر بابائیت هم بود دوربینو زده بود خراب کرد و نمیشد عکساتو بزارم .. طلا خانم 25 خرداد تولد خالجونی بود خونمون و خیلی بهمون خوش گذشت تقریبا دختر خوبی بودی ولی بازم از صدای بلند تو شوک بودی قربونت بشم چند عکس خوشگلتو واست میزارم نازگلم ... نمیدونی چه قدر خاطر خواه پیدا کردی دوستای خالجونیت کم مونده بود با خودشون دخترمو ببرن ..         نازگل من دیگه کاملا برمیگردی رو شکم و دستت زیرت میمونه یهوو جیغ میزنی خیلی باید حواسم بهت باشه مخصوصا شبها .. و این غذیه دست خوردنت ماجرایی شده از 24 ساعت 48 ساعت دستتو داری میخوری  حت...
30 خرداد 1391

3ماهگی عسل خانمم

هوراااااااااااا  آدرینا جونم سه ماهه شده گلم آدرینا جونم سه ماهگیت مبارک خانم طلا من بزرگ شدی و روز به روز شیرین تر واسه مامان و بابا خیلی دوست داریم روز سه ماهگیت با روز پدر یکی بود رفتیم خونه باباجونی اونجا عمه جونی هات واست کیک درست کرده بودن خیلی خوش گذشت بهمون ... بلا خانم من امسال با وجود وروجکی مثل تو نتونستم برم بیرون واسه بابایی از طرف خودم و شما کادو بگیریم .. ایشالله تولدش بریم جبران کنیم اخه دو هفته دیگه تولدشه زودتر بزرگ شو با هم بریم بیرون ههههههههه  هر روز یه کار جدید میکنی واسمون  خوشگل خانم من دیگه کاملا گردن میگیری خیلی خوشحالم جغجغه رو دستت میگیری تکونش میدی ولی همش حواسم هست نزنی...
16 خرداد 1391

عکسای جدید دخملی

سلام آدرینای نازم  اومدم واست کلی عکسای جدیدتو بزارم خانم طلا کلی بازیگوش شدی عاشق حرف زدنی که بخندی از خودت صدا دربیاری کلی ازت فیلم گرفتم که خودت بعدا میبینی یه کار دیگه که میکنی دستتو میخوری از گرسنگی هم نیست عادت بدی داری میکنی تا تو حال خودت میری سریع دستتو میخوری خیلی با مزه میشی ولی خوب نیستاااااااااااااا  قربونت بشم این 5شنبه رفتیم خونه باباجونی واسه اولین بار اونجا خوابیدی العا هم که دارم واست مینویسم داری با بابایی بازی میکنی و غش کردی از خنده دخمل خنده روی من خانم بلا دیگه دلپیچه هات کمتر شده و فقط شبها بعضی وقتها میاد سراغت که بد اخلاق میشی ولی اشکال نداره مامانی آرومت میکنه ... خیلی دوست دارم عزی...
6 خرداد 1391

جشن آدرینای نازم

آدرینا جونم بالاخره جشنتو واست گرفتم خیلی خوب بود کلی خوش گذشت البته یه خورده اذیت شدی چون به سرو صدا عادت نداشتی صدای بلند باند حسابی اذیتت میکرد انتظار داشتم که موقع عکس گرفتنات بخندی  ولی ناراحت بودی عزیزم  موقع عکس گرفتن همش بهونه میگرفتی حق داشتی گلم خسته شده یودی خیلی ولی عزیزم دوست دارم تازه کلی هم کادو های خوشگل گرفتی نازم مبارکت باشه کلی هم با مامانی رقصیدی که فیلمشو بعدا خودت میبینی خانم طلا .. بقیه عکساتم دوباره میام میزارم واست گلم     اینم مدرک که اصلا نخندیدی فدات شم ولی اشکال نداره قربونت برم یه سری عکس خوشگل داری که اماده نشده هنوز  بعدا واست میزارم خانم بلا ...
31 ارديبهشت 1391

حموم دخملی

سلام فرشته کوچولوی من عزیزم یه خبر بالاخره جشنتو دارم واست میگیرم با کلی تاخیر که اونم میدونی به خاطر عمل خالجونی بود و یه سری سهل انگاری های مامانی که عقب افتاد و بالاخره همین جمعه واست دارم جشن میگیرم همه رو دعوت کردیم واییییییی چه خوش بگذره ولی باید قول بدی دختر خوبی باشی و اذیت نکنی و حسابی هم برقصی فدات شم ... دیشب بردمیت حموم خیلی ملوس شدی  حسابی هم کلی موهات ریخت هییییییییییی  وای منننننننن     عکسای خوشگلتو واست میزارم دلم نیومد نزارم بلا خانم ... حسابی مشغول کارای جشنتم دوست دارم همه چی عالی باشه قراره اتلیه هم ببرمت خوشگلم قول بدی که بخندی و زیاد بد قلقی نکنی  میدونم دختر خوبی هستی ...
28 ارديبهشت 1391