دوماهگی عسلم
سلام آدرینای قشنگم دوماهگیت مبارک
دیگه از آبو گل دراومدی خوشگل مامان داری بزرگ میشی و از عکسات تغییراتتو میفهمم عزیزم
حسابی شیطون شدی داری اسباب بازی هاتو میشناسی خانم طلا و زیادی گریه هم میکنی که مامانی نمیدونه چیکارت کنه تا هر چی میخوای یهوو جیغ میزنی هههههههه از دست تو بلا خانم ..
حسابی مامانییو بابایی رو میشناسی با چشمای نازت دنبالمون میکنی ما هم قربون صدقت میریممم..
راستی بلا خانم تازگیها دستای کوچولوتو هم میخوری که ازش یه فیلم مستند هم گرفتیم بعدا خودت میبینی ..
بابایی جون واست کیک گرفت که دو ماهگیتم جشن بگیریم کلی واسمون میخندیدی که حالا واست عکساشو میزارم
شیرین طلای مامانی خیلی دوست داریم
امروز واکسن داریووو از دیشب مامانی خوابش نبرد آخه عزیزم طاقت گریه هاتو ندارم خدا کنه زیاد گریه نکنی میدونم که دخمل قوییی هستی قربونت بشم
اینجوری نگاه نکن به خرسه واست زوده کیک خوردن جیگرمم ..
اینم عکسای نازمل مامانی که جمعه رفتیم خونه باباجونی ..
ووووییی نیش خندتووو بخورم عاشق این حرکتتم ...
اینم بلا خانم من موقع لالا کردن شب عزیزم این که میبینی لباس خوابته با اخمای ملوست
اینجا هم خانم طلا که صبح بیدار میشی لباس خوابتو به این روز در میاری قربون دستای کوچولوت
خیلی دوست دارم نفس مامانی