روز بابایی
آدرینا جونم سلام ...
دخمل گلم روز پدر هم اومد بابایی هم از وجود دخمل به این نازی که حضورش به زندگی ما خیر برکت و شادی داده خدا رو شکر میکنه ..
منو شما هم یه کادوی خوشگل و یه کیک خوشمزه بادستپخت مامی بابایی رو خوشحال کردیم
بابابزرگا رو هم همینطور خیلی خوش گذشت بر خلاف روز مادر که شما مریض بودی و اصلا روز خوبی نبود ...
خوشگل خانم من ..
کلی شیرین کاری کارای جدید که نمیدونم کدومو بگمم ..عاشق حرف زدنتمم خوش صحبت تشریف داری عزیزم
عاشق بوس کردنی مخصوصا ه بابایی یا من لالا کردیممم بدوو بدووو میای لپامونو میبوسیییی
مهمتر اینه هر وقت بابا رو میبوسی بدووو میای منو هم میبوسسیییی مامانی هم 24 ساعته در حال ضعف رفتنه از دست کارات ..
وروجک خانم خیلی شیطون شدی از صبح که بیدارییی همش در حال دویدنی بدو بدو کردن د د د کردن
خیلی حرفا و کلماتوو میگی و مفهومشووو میفهمی
از 100 تا کلمه 99 تا کلمه رو به همراه شیه ؟؟؟؟ و سوالی میحرفی
هرجا میریم فقط میگی شیه ؟ این شیه ؟ این کجا ؟ تا جوابتو هم ندیم ول نمیکنییییی
الهییییییییییی فدات شمممم ...
مامانی روزا عصرا با هم میریم پارک نزدیک خونه شما هم تا 2 ساعت بازی میکنی .. کلی خسته میشی و راحت میای خونه لا لا میکنی ...
دختر گلمممم بدون نفسمییییییی خیلی دوست دارمم ...
اینم چند تا عکس از دخمل طلای شیطون ..
عشق مامانییی که عاشق خودکار تشریف داری و کاغذ خانم مهندس ژولیده ...
فضول خانم مامان با اون تیپ خوشگلش ...
استقلال تو غذا خوردن اخرش اینه ..
نوش جونتتتتتتت
فضول خانم و خفت کردن آدرینا جونم موقع خرابکاری ... الهی قربونت بشمممم
سرگرمی دخملی ما روزا با ظرف و ظروف آشپزخونه ..
و در آخر اینم یه آدرینای تمیز و خوشگل و از حموم اومدههههه فدای نگاهت