آدرینا جونآدرینا جون، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

خاطرات قشنگ دختر خوشگلمون

روز بابایی

1392/3/4 22:08
نویسنده : سهیلا
1,313 بازدید
اشتراک گذاری

آدرینا جونم سلام ...

دخمل گلم روز پدر هم اومد بابایی هم از وجود دخمل به این نازی که حضورش به زندگی ما خیر برکت و شادی داده خدا رو شکر میکنه ..

منو شما هم یه کادوی خوشگل و یه کیک خوشمزه بادستپخت مامی بابایی رو خوشحال کردیم

بابابزرگا رو هم همینطور خیلی خوش گذشت بر خلاف روز مادر که شما مریض بودی و اصلا روز خوبی نبود ...

خوشگل خانم من ..

کلی شیرین کاری کارای جدید که نمیدونم کدومو بگمم ..عاشق حرف زدنتمم  خوش صحبت تشریف داری عزیزم

عاشق بوس کردنی مخصوصا ه بابایی یا من لالا کردیممم  بدوو بدووو میای  لپامونو میبوسیییی

مهمتر اینه هر وقت بابا رو میبوسی بدووو میای منو هم میبوسسیییی  مامانی هم 24 ساعته در حال ضعف رفتنه از دست کارات ..

وروجک خانم خیلی شیطون شدی از صبح که بیدارییی همش در حال دویدنی بدو بدو کردن د د د کردن

خیلی حرفا و کلماتوو میگی و مفهومشووو میفهمی

از 100 تا کلمه 99 تا کلمه رو به همراه شیه ؟؟؟؟  و سوالی میحرفی

هرجا میریم فقط میگی شیه ؟ این شیه ؟ این کجا ؟ تا جوابتو هم ندیم ول نمیکنییییی  

الهییییییییییی  فدات شمممم ...

مامانی روزا عصرا با هم میریم پارک نزدیک خونه شما هم تا 2 ساعت بازی میکنی  .. کلی خسته میشی و راحت میای خونه لا لا میکنی ...

دختر گلمممم  بدون نفسمییییییی  خیلی  دوست دارمم ...

اینم چند تا عکس از دخمل طلای شیطون ..

عشق مامانییی که عاشق خودکار تشریف داری و کاغذ خانم مهندس ژولیده ...

فضول خانم مامان با اون تیپ خوشگلش ...  چشمک

استقلال تو غذا خوردن اخرش اینه ..

نوش جونتتتتتتت

فضول خانم و خفت کردن آدرینا جونم موقع خرابکاری ...  الهی قربونت بشمممم 

سرگرمی دخملی ما روزا با ظرف و ظروف آشپزخونه .. 

و در آخر اینم یه آدرینای تمیز و خوشگل و از حموم اومدههههه  فدای نگاهت

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

غزال مامان آرتین
4 خرداد 92 22:32
وای سولی جونم یعنی دلم اب شد! چقددددددددددددر آدری تو دل برو شده! یعنی جدی جدی عاشقش شدم. خوش خنده چونه قشنگممممممممممم کلی ماچ و موچ
مامان سامیار
4 خرداد 92 23:45
روزپدرمبارک ماشالا آدریناجونم خانومی شده قربون لب خندونت خاله حسابی سرگرمی مامانش حالا یه بوس محکم حمومی بده به خاله ماشالا
سارا (مامان درسا)
5 خرداد 92 16:44
ای جون دلم خدا رو شکر که بهتری خاله جونم دیگه مریض نشی هاااااااا ایشالا همیشه سالم باشی وای سهیلا اون عکسی که خفتش کردی خیلی باحال شده خیلی کلی خندیدم یادته بهم می گفتی چرا سر درسا روسری کردی ... حالا خودت ببین ماشالا چقدر ناز میشن با روسری خواهر نمیشه امتحانش نکرد کههههههههههه
بهار
5 خرداد 92 17:19
سلام سهیلا جون وای دلم ضعف کرد چقد ناز شده ماشالا فدای غذا خوردنش. دخملی مهربئنه تعارفم میکنه نوش جونت خانوم مستقل چقد خوبه هوای بهاری میبرینش پارک بازی میکنه الهی آدری جونی کنجکاوه. میخواد یاد بگیره میپرسه همه چیزو دوس دارم بچلونمش ایشالا همیشه شاد و سلامت باشه
مامان شايان و پرنيا
6 خرداد 92 0:17
جوووونم آدريناي ناز ماشالله به خوشگليت
سارینا مامان آرمان
6 خرداد 92 6:35
سلام عسلممممممم میبینم که تو هم به جرگه شیطونها پیوستی
سارینا مامان آرمان
6 خرداد 92 6:36
انشالله همیشه شاد و سلامت باشی گلممم
ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ツ
6 خرداد 92 9:24
رور پدر بر بابای محترم آدرینا جونی مبارک باشه چه خوشکله چه خوشکله حتی به زیر روسری
سمان مامان آرشیدا
11 خرداد 92 16:45
ای جونم چقدر شیرین و ناز شده.
خوردنی خاله...
خیلی عکساش قشنگ بود حال کردم.
ببوسش مامانی.


مرسی عزیزممممم