آدرینا جونآدرینا جون، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه سن داره

خاطرات قشنگ دختر خوشگلمون

16 ماه و دو روزگی دخملک ما

سلام گل گلی مامان .. بالاخره این مامی تنبل اومد تا برات اپ کنه .. البته همش تقصیر من نیستا تقصیر خودت هم هست از بس شیطونی مامانی... آدرینا جونم نفس من روز به روز داری شیرین تر میشی و بلا تر خیلی ناز حرف میزنی که مامانی برات ضعف میکنی .. خیلی خیلی هم شیطونی ولی ما عاشق شیطونیهاتمم عزیزممم کلی کار و چیزای جدید حرفای قشنگ میزنی ...دخمل شکمویی هم هستی خانمممم خانمااا .. تو این هفته برات بالاخره کفش تابستونی خریدمم خیلی دوسش داری تا پات میکنیم همش روشو دست میکشییی الهی فدات بشممم   یه تک پوش جدید هم برات خریدم قبلی که بابابزرگ برات خریده بود دیگه تنگ شده بود مبارکت باشه مامانی ... مثل مامان...
17 تير 1392

15 ماهگی و ملاقات با جوجو آرتین خودممم

آدرینای گلممم  ماه 15 هم اومد انگاری از تولدت این سه ماه مثل باد گذشت  دخمل طلای تاتی تاتی کن ما العا یه خانوم طلای خوردنی شده وقتی بدوو بدووو میکنیییی میخوام قورتت بدمم  .. خدار رو هزاران بار شکر میکنمم عزیزممم دخمل بلا ماشالله خیلی بلاییی  و شیطونیی هاییی قشنگگگگ  کارای جدید خیلی یادگرفتی که نمیدونمم چرا تا میام تو وبت بگم برات همه از مخم میپرهه ولی خوب مهمش اینه که این روزا شدی یه چوب شور خور قهارررر اونم دوست بابایی رفت سوپری برات یه بسته خرید دیگه همنااا بوددد  که این بابایی روزی 2تا چوب شور باید بخره مامانی هم که دوست نداشت حالا کنارت میشینه و حکایت یکی من یکی تووو    ای ج...
18 خرداد 1392

روز بابایی

آدرینا جونم سلام ... دخمل گلم روز پدر هم اومد بابایی هم از وجود دخمل به این نازی که حضورش به زندگی ما خیر برکت و شادی داده خدا رو شکر میکنه .. منو شما هم یه کادوی خوشگل و یه کیک خوشمزه بادستپخت مامی بابایی رو خوشحال کردیم بابابزرگا رو هم همینطور خیلی خوش گذشت بر خلاف روز مادر که شما مریض بودی و اصلا روز خوبی نبود ... خوشگل خانم من .. کلی شیرین کاری کارای جدید که نمیدونم کدومو بگمم ..عاشق حرف زدنتمم  خوش صحبت تشریف داری عزیزم عاشق بوس کردنی مخصوصا ه بابایی یا من لالا کردیممم  بدوو بدووو میای  لپامونو میبوسیییی مهمتر اینه هر وقت بابا رو میبوسی بدووو میای منو هم میبوسسیییی  مامانی هم 24 ساعته در...
4 خرداد 1392

از دستتتتتتتتتتتت تووو دندونننننننننننن

دختر گلممم سلام خیلی خیلی تاخیر میدونمممم  .. خوشگل خانمم این روزا خیلی سخت گذشت بهمون که خدا رو شکر العا بهتری اول از همه یه خبررر خوب که مامانی از اول اردیبهشت دیگه سر کار نمیرهه بهترین لحظاتو با دخملی میگذرونهههههههه  تا اینکه یه هفته از خوش گذرونیمون که گذشت شما مریض شدی تب بالا 41 درجه / اسهال شدید که روزی 15 تا پوشک برات میزاشتم وای کابوس بود که تموم نمیشد بعد از دو روز حالت تهوع هات شروع شد اب میخوردی بالا میاوردیییی  مامانی برات بمیره خواب نداشتی دا رو نمیتونستی بخوری محبور شدیم ببریم بستریت کنم که منم طاقت مریضیتو نداغشتممم  حالم خیلی بد بود خدا بگم چیکار نشن کلی سوراخ سوراخت کردن تا رگتو گرفتم .. واییییی ک...
17 ارديبهشت 1392

آدرينا جونم و عيد 92

گل گلي مامان سلام واييي كه بالاخره تونستم بيام آپ كنم .. قبل از هر چيزي عيدو به همه دوستاي گلم تبريك ميگم البته با يه كوچولوووووو  همش تاخير  اميدوارم سال خوبي كنار خونواده وكوچولوها داشته باشين ... آدري جونم عشق مامان خيلي دوست داريممم زندگيمون فقط تويي عزيزم امسال عيد خوبي داشتيم و دومين سالي بود كه كنار سفره هفت سين سه نفره بوديم و خدا رو شكر ميكنيممم هزار بار كه منو باباييي نعمتي به اين بزرگي داده بهمون .. ايشالله سال ديگه يه داداشي خوشگل و ماه مثل خودت پيشمون  آميننننننننننننننننن  ....  عزيز دلم شما خيلي خانمو شيرين شدييي هر جا ميرفتيم عيد عاشقت ميشدن و سريع برات اسپند دود ميكردن كلي عيدي هاي تپل...
26 فروردين 1392

ويززززز زنبور كوچولوي ما يكساله شد

     جاي همه دوستاي گلمون تو جشن تولدآدريناي ما خالي بود . اينم تولد زنبوري دخمل كوچولوي ما كه به خوبي برگزار شد و به همه خوش گذشت مخصوصا زنبورك خونه ما اينم كارت دعوت دخمليمون  يه عكس خوشگل با يه دخملي خوشگل كي تولد .. ريسه خواب عسل خانم   ريسه 12 ماه به علت نداشتن حجاب اسلامي از گذاشتن عكس مامان زنبوري معذوري اينم زنبورك خونه ما با بابا يي جون .. كه خيلي واسه جشن شما زحمت كشيد .. خسته نباشي بابايي اينم تقويم دخملي كه به مهموناي خوبمون دادي سوپرايززززز  شدن  خوشگل خانمم تعداد عكسا زياده و ماماني بعدا مياد ...
20 اسفند 1391

يك سالگي دخمل نازم

هورااااااااااا  دخملي من يكساله شد ..     امروز 15 اسفنده دگلم و شما 365 روز با منو بابابيي بودي موقع گريه خنده چه روزاييييي  دلم واسه اون دخملي كچل تنگ شده  الهي قربونت برمممم دخملي من كلي پيشرفت كرده ديگه خانم شده و همبازي بقيه بچه هاا   عاشق بچه هايي  كه باهات بازي ميكن بيشتر از يك ماهه كه مستقل راه ميري و شيطوني و فضول كاريهات از نوع حاده ... بعضيي كلمااتو ميگي و ميفهمي .. مثل مثلاا ادرينا جونم برو لالا كن سريع ميري رو بالشت خودت ميخوابي ما ما رو ميگي وقتي مياي بغلم بابا رو زودتر ياد گرفته ودي ده ده ميدوني چيه باي باي  كردنو  .. پيفو ميكني ميخوام بشورمت ميگي اه اه...
15 اسفند 1391