آدرینا جونآدرینا جون، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات قشنگ دختر خوشگلمون

آستانه 17 ماهگی گل دخترم

1392/5/13 6:00
نویسنده : سهیلا
1,463 بازدید
اشتراک گذاری

آدرینای گلم عشقول مامان سلام ..

باز تنبلی رو کنار گذاشتم خوشگل خانمم اومدم برات بنویسم

روزای ماه رمضونی داره میگذره امسال دومین سالیه که سر افطار و حتی سحری هم با ما هستی میگم حتی سحری اخه از بس کم خوابی مثل خودم که ما تا سحر بیداریمم شما هم بیدار سر سفره میای الهی فدات شم ...

 عشقی شیطونی بلا ...  همه  درونت جمع شده ...یعنی آدرینای ما ...

عاشق شیرینکاریهاتیم ..هوارتا ...

وقتی مامان میگی سرم داد میزنی میخوام قورتت بدمم  ...   بیشتر به شیر مامانی وابسته شدی که نمیخوام وابسته شی اخه میخوام بعد تابستون از شیر بگیرمت با همکاری طلا خانم ...

دیگه بیشتر کلمه و جمله ها رو میگی میفهمی منظور ما

خوشگل خانم خیلی هم حسود شدی که حتی بابایی کنارمون میشینه دعواش میکنی میگی نشین یا هر بچه ای دیگه رو مامانی بغل میکنه میزنی که اصلا مورد پسند ما نیست کلا حسودیییییییی

بازم این مخ مامانی تیلیده شده و همه کارای قشنگت نمیتونم بنویسمم باید یه پست مخصوص واسه کارات بزارم ..  دوم اینکه میخوام عسکای خوشگلتو بزارم .. العا هم ساعت 5 صبحه سحری خوردیم همه خوابه شما هم ناز خوابیدی مامانی داره کاراشو میکنه که فردا افطاری مهمون داریم ..  دیگه شما از همه بیشتر خوشحالی چون عاشق مهمونی که بیاد خونمون و دیگه هم نره طفلک بابایی همیشه باید دنبال مهمونا تا سرکوچه بره باهات تا اروم شی ولی بازم گریههههههه ... 

خوب اینم عکسای خوشگل ملوس من  .. 

 

مدل موی جدید دخملی من .. ماشالله یادتون نره

ناز کردن ملوس من که قورت دادست همیشهههههه

اینجا هم در حال لوس کردن خودتی تا دوربینوو بهت بدمم ...

اینم ترسوندن مامانییی  اینقده نازززززز میترسونی  گلمم 

مخفیگاه بلا خانم .. روزا از بیکاری اینجا پیدات نمیکنم نمیدونم چه حسی داری رو صندلی ماشینت ..  کلی هم خرت پرت اوردی ریختی اونجا واسه خودت ..  ای جونمم  نازگلمم

اینم عشق موبایل من اونم فقط موبایل خالجونششششششششششش   یعنی با این نگاهت یه کاری میکنی دوباره بهت بدم ..  ای دخمل خرابکار  لوسسسس

اینم ترسوی ما از فلش دوربین ..  بوسسسسسس

چند شب پیش خونوادگی رفتیم باشگاه شما یه تماشاچی غر غرووو  

دو تا وروجکای ما سانیا جونو آدری بلا ..  همش باید از تو زمین جمعتون میکردیم ..

خنده هاتتت   عشق منهههههههه

اینم یه پدر دختر دوست داشتنیییییییی  گلللللل  0...  تشدید یادتون نره

 

دخمل ناز تو پارک هرکاری کردیم نزاشتی صورتتوو نقاشی کنن  مامانی دلش میخواست اخههه 

سانیا جونو ببین چه ناناز شده ..  ولی نزاشتیییییییی   یادت باشه هااا ...

همه دنیامی گلمممممممممممم  ..  بوسسسسسسسسس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

سمان مامان آرشیدا
15 مرداد 92 1:22
17 ماهگیت مبارک قند عسلی.
قربون اون ژستات برم من. خیلی ملوس شدی تو.
واسم یه عالمه ببوسش مامانی.


قربونت برم سمان جون .. این وروجکا بلا شدن ... بوسسس واسه دخمل طلا خودممم .....
زهرا(دختر اعظم خاله)
15 مرداد 92 13:06
سلام گلم دلم برا ادی جون تنگ شده آخرین و اولین بار تو النگدره دیدمش


سلام زهرا جوننننن خوشحال شدمم عزیزمم .. دل ما هم تنگ شده براتون ... به همه سلام برسون ..به آقا مهدی هم همینطور .. بوس بوس
بهار
19 مرداد 92 10:12
هزار ماشالا به آدری خوشگل ناز که روز به روز خوردنی تر میشه با این کاراش خیلی ناز میترسونه آخی از نقاشی رو صورت خوشش نیومدهو هنوز کوشولوئه چیزی به واکسنش نمونده. ایشالا که اذیت نشه طلا خانم


وای گفتی بهار جون اره نزدیکه میگن هم خیلی درد داره .. .. مرسی عزیزمم هزار تا بوسسسسسس
مامان سامیار
19 مرداد 92 23:19
هزارماشالا گل خندون خاله چه خانمی شده ماشالا میبوسمت آدریناگلی


وای رابعه جونی دلمون برات خیلی تنگ شده وب گل پسری رو میبینم ولی نمیتونم نظر بزارمم .. ببوس این شاهزاده خوشگلووو .. بوسسسسسسسسس
سارا (مامان درسا)
20 مرداد 92 13:39
قربون اون چشمهای نافذت عزیز دلم
هزار ماشالا هر روز خانوم تر از دیروز میشی عشقم
ببوس این عروسک نازمون رو سهیلا جو نی


مرسی عزیزم .. بوسسسسسسسسسس
مامان آوينا
23 مرداد 92 12:08
17 ماهگيت مباركهههههههه آوينا با پست تولد آپه شما هم دعوتيد
بهناز مامی یلدا و سروش
23 مرداد 92 15:04
دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد ، چه بخشنده خدای عاشقی دارم که میخواند مرا با آنکه میداند گنهکارم ! دلم گرم است ، میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم … برایت من خدا را آرزو دارم !
ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ツ
27 مرداد 92 9:12
16 ماهگیت مبارک آدرینا خانوم


مرسی خاله مهربونم