نامزدی عمه جون الی

هوراااااااا  بالاخره تونستم بیام اپ کنم

سلام سلام به دخمل شیرینم آدرینا جونم مامانی فدات .........

خیلی ایندفعه غیبتم طولانی شد و اونم به خاطر  دلیلای قشنگی که  داره ..

عمه جون الی نامزد کرد ...

این روزا همه چی با هم قاطی بود قرار بود جشن دندونیتو 3هفته پیش بگیرم که برای  عمه جون شما برنامه نامزدی پیش اومد و دیگه حسابی درگیر بودیم .. خلاصه اینکه دخملی جونم تو عمه جونا الی جون خیلی بهت وابسته تره و همینطور شما خوشگل خانم ..دیگه خونه ماماجونی که میری عمه جون نیست باهات روزا بازی کنه الهی قربونت برم

یه خاطره خیلی قشنگ هم از مراسم روز اول خاستگاری عمه جون که شما هم بودی البته اول تو اتاق لالا بودی بیدار شدی اومدی تو حال یهووو  بدون اینکه به کسی نگاه کنی عمو حمید (آقای دوماد) رو دیدی و براش ذوق کردی بدو بدو رفتی به پاهاش چسبیدی که بغلت کنه هممون تعجب کردیمو خندیدیم اخه واسه اولین بار خیلی جالب بود انگاری اول شما پسندیدی بلا خانم خلاصه اینکه خیلی دوسش داری از روز اول باهاش جور شدی دیگه ...  عاشقتم شیرینم

دیگه با این اواصاف 2 تا جمعه به خاطر مراسم بله برون و نامزدی جشن دخملی من عقب افتاد ولی خیلی خوش گذشت بهمون .. همینطور به شما که همه عاشقت شدن شیرین خودم ...

ازت عکس گرفتم واسه تو وبلاگت مجاز نیست هههههه

تو پست بعدی کلی برات عکسای خوشگل میزارم .. بوسسسسس به فرشته زمینی خودم ..